فهرست وقایع ماه ذوالحجة الحرام
فهرست وقایع ماه ذوالحجة الحرام………………
اوّل ذی الحجه
۱. عزل ابوبکر از تبلیغ سوره برائت ۲. آغاز نامه ها برای جنگ صفین
پنجم ذی الحجه
۱. جنگ سویق
ششم ذی الحجه
۱. ازدواج امیر المومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها ۲.مرگ منصور دوانیقی
هفتم ذی الحجه
۱. شهادت امام باقر علیه السلام ۲. بردن امام کاظم علیه السلام به زندان بصره
هشتم ذی الحجه
۱. توطئه ترور امام حسین علیه السلام ۲. دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السلام در کوفه ۳. حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به عراق
نهم ذی الحجه
۱.روز عرفه ۲. شهادت حضرت مسلم و هانی ۳. روز سد ابواب
دهم ذی الحجه
۱.عید قربان ۲. شهادت عبدالله بن محض و جمعی از آل حسن علیهم السلام ۳. نماز عید امام رضا علیه السلام در خراسان
یازدهم ذی الحجه
۱.روز نوشتن دعای صباح ۲. افشاء سر ولایت توسط عایشه
سیزدهم ذی الحجه
۱. شق القمر
چهاردم ذی الحجه
۱. بخشیدن فدک به حضرت زهرا سلام الله علیها
پانزدهم ذی الحجه
۱. ولادت امام هادی علیه السلام
هجدهم ذی الحجه
۱.عید غدیر ۲. قتل عثمان۳. خلافت ظاهری امیر المومنین علیه السلام
بیستم ذی الحجه
۱. خروج ابراهیم بن مالک اشتر برای جنگ با ابن زیاد
بیست و دوّم ذی الحجه
۱. شهادت میثم تمار
بیست و چهارم ذی الحجه
۱. روز مباهله ۲. روز خاتم بخشی ۳. نزول سوره هل اتی
بیست و پنجم ذی الحجه
۱. اولین نماز جمعه امیرالمومنین علیه السلام
بیست و هفتم ذی الحجه
۱.مرگ مروان ۲. واقعه حره ۳. وفات علی بن جعفر علیه السلام
آخر ذی الحجه
۱. مرگ پدر ابوبکر ۲. مرگ هند جگرخوار
تتمۀ ذی الحجه
۱. نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به پادشاهان بزرگ ۲. رحلت حضرت ابوذر ۳. مرگ ابوموسی اشعری ۴.وفات زراره
روز اوّل ماه ذی الحجه
۱.عزل ابوبکر از تبلیغ سورۀ برائت
در این روز در سال نهم هجرت ، ابوبکر از تبلیغ سورۀ برائت عزل شد . سپس پیامبر صلی الله علیه واله امیرالمؤمنین علیه السلام را روانه فرمود که آیات برائت را از ابوبکر بگیرد و خود بر اهل مکه قرائت فرماید.(۱)
آغاز ماجرا این بود که در سال ۹ هجری پیامبر صلی الله علیه واله ابوبکر رابه مکه فرستاد تا آیات اوایل سورۀ برائت را بر کفار بخواند.پس از رفتن او جبرئیل نازل شد: “ یا رسول الله ، ادای این امر باید به دست شما یا مردی که از شماست انجام شود ” . به روایت دیگر : “ باید علی علیه السلام از جانب تو تبلیغ کند “.
پیامبر صلی الله علیه واله امیرالمؤمنین را که به منزلۀ جانش بود معین کردند و به او فرمودند: شتاب کن و آیات را از ابوبکر بگیر و در موسم حج بر مردمان قرائت کن .
فرستادن امیرالمؤمنین علیه السلام و بازگشت ابوبکر
آن حضرت ناقۀ غضباء را به امیرالمؤمنین علیه السلام داد و آن حضرت همراه جابر بن عبدالله حرکت فرمود ، و در روز دوم به ابی بکر رسید و آیات برائت را از وی گرفت و اختیار آمدن یا برگشتن را به خود او واگذار کرد.
ابوبکر به مدینه بازگشت و به پیامبر صلی الله علیه واله عرض کرد: “مرا برای کاری لایق دانستی که دیگران مشتاق آن بودند ، ولی مقداری که رفتم مرا معزول نمودی”؟ حضرت فرمود: “من تو را معزول نساختم بلکه خدا تو را معزول ساخت “.
تبلیغ سورۀ برائت توسط امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام آیات را در سه روز ایام تشریق در منی که مجمع کفار و مشرکین بود و از بغض و عداوت علی علیه السلام آکنده بودند ، هر صبح و شام همراه با فرمایشات پیامبر صلی الله علیه واله بر مردم قرائت می نمود و سپس به مدینه مراجعت فرمود.
از هنگامی که علی علیه السلام به مکه رفته بود ، از فراق او آثار حزن بر صورت مبارک پیامبر صلی الله علیه واله ظاهر گشته بود .صحابه با خود می گفتند : شاید خبر فوت آن حضرت از آسمان رسیده ، یا از ما دلتنگ شده باشد.
ابوذر رحمة الله نزد پیامبر صلی الله علیه واله دارای مقام و منزلتی بود و لذا او را نزد آن حضرت فرستادند. ابوذر کلمات اصحاب را عرضه داشت ، و آن حضرت فرمود: “حزن و اندوه من برای مفارقت علی است “.
بازگشت امیرالمؤمنین علیه السلام از تبلیغ برائت
ابوذر برای اطلاع از حال علی علیه السلام از مدینه به استقبال آن حضرت حرکت کرد ، و در اثنای راه به امیرالمؤمنین رسید و با آن حضرت دیدن کرد و عرض کرد: پدر و مادرم فدای شما باد ، آهسته تشریف بیاورید تا ، پیشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پیامبر صلی الله علیه واله بدهم.
ابوذر به سرعت خود را به پیامبر صلی الله علیه واله رسانید و آمدن علی علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه واله بشارت داد. آن حضرت با اصحاب به استقبال علی علیه السلام آمدند و چون به آن جناب رسیدند ، پیاده شده آن حضرت را در آغوش گرفتند و صورت مبارک خود را بر شانۀ علی علیه السلام گذاشتند و از شوق دیدار گریستند و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز گریستند. پس پیامبر صلی الله علیه واله به علی علیه السلام فرمود: ” پدر و مادرم به قربانت ، در مکه چه کردی “؟ امیرالمؤمنین علیه السلام از آنچه انجام شده بود به آن حضرت خبر داد.(۲)
۲.آغاز نامه هابرای جنگ صفین
چون در روز از ورود امیرالمؤمنین علیه السلام به صفین گذشت ، در اول ذی حجه حضرت برای معاویه نامه نوشتند و او را موعظه فرمودند ، ولی آخر الامر قرار بر آن شد که روز اول صفر بعد از ماه حرام جنگ شروع شود و روز اول صفر جنگ شروع شد.(۳) به نقلی ورود آن حضرت در ۲۲ محرم بوده است .( ۴)
۱.توضیح المقاصد : ص ۲۹ . مصباح کفعمی : ج ۲ ص ۶۰ . بحار الانوار : ج ۹۷ ص ۳۸۴ . شرح احقاق الحق: ج ۷ ص ۴۲۲ . فیض العلام: ص ۱۰۶ – ۱۰۷ .
۲. فیض العلام : ص ۱۰۷ .
۳. تتمة المنتهی: ص ۲۴ .
۴.قلائد النحور: ج محرم و صفر ، ص ۳۰۳ .
روز پنجم ماه ذی الحجه
۱.جنگ سویق
در این ماه در سال ۲ هجری غزوه سویق به وقوع پیوست .(۱) ابوسفیان بعد از واقعۀ بدر نذر کرد که با زنی نزدیکی نکند و روغن به خود نمالد تا انتقام خویش را از پیامبر صلی الله علیه واله بگیرد . به این منظور همراه دویست نفر به عریض از نواحی مدینه رفتند و دو خانه و چندین نخل را آتش زدند و دو نفر از بزرگان انصار را در آنجا کشتند تا او به نذر خود عمل کرده باشد.
چون خبر به پیامبر صلی الله علیه واله رسید ابولبابه را در مدینه گذاشته همراه با دویست نفر از مهاجرین و انصار و در رأس آنها امیرالمؤمنین علیه السلام به سوی عریض حرکت کردند. ابوسفیان چون با خبر شد که پیامبر صلی الله علیه واله با عجله به آنجا می آید ، به لشکر خود دستور داد تا انبانهای سویق را که برای آذوقه با خود آورده بودند ریخته و سبکبار فرار کنند . مسلمانان وقتی رسیدند آنان گریخته بودند. لذا انبانهای سویق را برداشته مراجعت نمودند. به همین دلیل این غزوه را ” ذات السویق ”گویند.(۲)
۱.بحار الانوار: ج ۲۰ ص ۲ – ۳ . نور الابصار شبلنجی: ج ۱ ص ۸۲ .
۲. بحار الانوار: ج ۲۰ ص ۲ – ۳ . نور الابصار شبلنجی: ج ۱ ص ۸۲ .
روز ششم ماه ذی الحجه
۱.ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهراعلیهما السلام
در این روز در سال ۲ هجری ، آقا و سرور ما خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله ، امیرالمؤمنین علیه السلام را به سیدۀ نساء عالمیان زهرا بتول عذراء علیها السلام تزویج فرمود.(۱) این ماجرا بعد از رجوع از جنگ بدر ۱۶ روز بعد از وفات رقیه دختر پیامبر صلی الله علیه واله در روز سه شنبه ۶ ذی الحجه واقع شده است.( ۲)
امام صادق علیه السلام فرمود: “اگر خداوند متعال امیرالمؤمنین علیه السلام را خلق نمی کرد ، در تمام زمین انسانی که کفو و شایستۀ همسری با حضرت فاطمه علیها السلام باشد یافت نمی شد(۳)
خواستگاری از فاطمه علیها السلام
هنگامی که سن مبارک بتول عذراء حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام نه سال کامل شد ، از اطراف و اکناف اهل مدینه و عظمای قبایل و رؤسای عشایر و صاحبان ثروت و مکنت به خواستگاری حضرت آمدند. عده ای از منافقین نیز این جرئت را به خود دادند که با کمال بی شرمی به خواستگاری آن حضرت بیایند.
هنگام خواستگاریِ بعضی از آنها رسول اکرم صلی الله علیه واله بسیار ناراحت شدند ، و به عده ای از منافقین که اعتراض کردند ، فرمودند: ” من شما را رد نکردم ، بلکه خدا شما را رد کرده و امر فاطمه علیها السلام از جانب خداوند متعال معین می شود “. آنان غافل از این بودند که این گوهر گرانبها را خداوند در سایۀ عزت و حراست خود حفظ فرموده و او را در خور استعداد ابنا از ملوک و رعایا و ارباب فقر و غنا قرار نداده است ؛ بلکه او را برای وصی پیامبر صلی الله علی و اله علی بن ابی طالب علیه السلام ذخیره فرموده است .(۴)
از امام حسین علیه السلام روایت شده که فرمود: روزی حضرت رسول صلی الله علیه واله در خانۀ ام سلمه بود . فرشته ای با هیبت خاصی بر آن حضرت نازل شد که با لغات گوناگون که به یکدیگر شباهتی نداشت مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بود . او عرض کرد: من صرصائیلم . خداوند مرا نزد شما فرستاده که به شما بگویم: ” نور را با نور تزویج کن “. حضرت فرمود : ” چه کسی را با چه کسی “؟ گفت ” فاطمه را با علی بن ابی طالب “. لذا پیامبر صلی الله علیه واله فاطمه علیها السلام را در حضور جبرئیل و میکائیل و صرصائیل به عقد علی علیه السلام درآورد و این عقد در زمین بود.
در این هنگام پیامبر صلی الله علیه واله به میان شانه های صرصائیل نگریست و دید نوشته است : ” لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی بن ابی طالب مقیم الحجة “. فرمود: ای صرصائیل ، از کِی این جمله بین شانه های تو نوشته شده؟ گفت:دوازده هزار سال پیش از آنکه خداوند متعال دنیا را بیافریند.(۵)
مراسم عروسی
هنگامی که حضرت فاطمه علیها السلام را در شب ازدواج به خانه علی علیه السلام می بردند ، پیامبر صلی الله علیه واله از جلو ایشان ، جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ ایشان ، و هفتاد هزار فرشته پشت سر حضرتش حرکت می کردند و در آن حال خدا را تسبیح می گفتند و تقدیس می کردند ، و این تقدیس و تسبیح آنها تا طلوع فجر ادامه داشت.(۶)
جبرئیل زمام ناقه ای که آن حضرت را می بردند و اسرافیل رکاب و میکائیل دنبال آن را گرفته بود . و پیامبر صلی الله علیه واله جامه های فاطمه علیها السلام را منظم می کرد ، و هفتاد هزار ملک با دیگرفرشتگان تکبیر می گفتند ؛ اما به حسب ظاهرسلمان زمام ناقه را گرفته بود و حمزه و عقیل و جعفر از اهل بیت از قفای حضرت فاطمه علیها السلام و بنی هاشم با شمشیرهای کشیده می آمدند ، و همسران پیامبر صلی الله علیه واله از پیش روی می آمدند.
پیامبر صلی الله علیه واله آنها را به مسجد طلبید و دست فاطمه علیها السلام را در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود : “بارک الله فی ابنة رسول الله” ؛ و نیز فرمود: ” هذه ودیعتی” ؛ و بعد از مراسمی مخصوص ، پیامبر صلی الله علیه واله در حق آنها و نسل ایشان دعا کرد . سپس فرمود: “مرحباً ببحرین یلتقیان و نجمین یقترنان“.
سپس پیامبر صلی الله علیه واله از نزد ایشان بیرون آمد و چهار چوب در را گرفت و فرمود: “طهَّر کما الله و طهَّر نسلکما ، انا سلم لمن سالمکما و حرب لمن حاربکما ، اَستودعکما الله و اَستخلفه علیکما “.
آنگاه همه به منازل خود رفتند و از زنان جز اسماء کسی نزد فاطمه علیها السلام نماند ، و این به خاطر وصیت حضرت خدیجه علیها السلام بود که هنگام وفات گریست و از اسماء عهد و پیمان گرفت که در شب عروسی حضرت فاطمه علیها السلامآن حضرت را تنها نگذارد. اسماء هم به عهد خود وفا کرد ، و چون ماجرا را برای پیامبر صلی الله علیه واله نقل کرد ، آن حضرت یاد خدیجه علیها السلام کرد و گریست و در حق اسماء دعا فرمود.(۷)
مهریه حضرت زهرا علیها السلام
در مقدار و نوع مهریۀ آن حضرت روایات مختلفی وارد شده است :
- یک لباس مشکی بلند و یک پوست گوسفند و مقداری عطر.(۸)
- یک لباس نرم و ملایم و یک زره خطی که ساخت بحرین است .(۹)
- چهار صد و هشتاد درهم.( ۱۰)
- چهار صد مثقال نقره.(۱۱)
- پانصد درهم ، که علامه مجلسی رحمة الله می فرماید: اصحّ اقوال همین قول است.( ۱۲)
- زره حَطَمی که ارزش آن سی درهم بود(۱۳) و پوست قوچ یا میش.( ۱۴)
- درع حَطَمی.(۱۵)
- یک شتر.(۱۶)
- یک پنجم زمین . پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: ” در آسمان معین شده که مهریۀ زهرا یک پنجم زمین است.پس هر که در زمین راه برود در حالی که با او و فرزندانش دشمن باشد ، قدم زدن او تا روز قیامت در زمین حرام است “. (۱۷)
امام باقر علیه السلام فرمود: مهر فاطمه علیها السلام یک پنجم دنیا و دو سوم بهشت است ، و در زمین چهار نهر فرات ، نیل ، نهروان و بلخ برای حضرت فاطمه علیها السلام است . خداوند به پیامبر صلی الله علیه واله فرمود ” ای محمد، تو فاطمه را به مهریۀ پانصد درهم به ازدواج علی درآور تا سنتی در بین امت تو باشد “.(۱۸)
در روایت دیگر : ” یک چهارم دنیا و بهشت و جهنم است ، که دوستان خود را داخل بهشت می کند و دشمنان خود را به جهنم روانه می نماید“( ۱۹)
در روایت دیگر مهریۀ آن حضرت نصف دنیا ذکر شده است .(۲۰).
ولیمۀ عروسی
اثاث منزل و ولیمۀ عروسی حضرت زهرا علیها السلام چنین بود که پیامبر صلی الله علیه واله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ”زره خود را بفروش “. آن حضرت زره را فروخت و پول آن را خدمت پیامبر صلی الله علیه واله آورد ، پیامبر صلی الله علیه واله مقداری را جهت تهیه غذای عروسی به ام سلمه دادند . بنابر بعضی روایات نصف از لوازم غذا را پیامبر صلی الله علیه واله و نصف دیگر را امیرالمؤمنین علیه السلام تهیه نمودند.
جهازیۀ حضرت زهرا علیها السلام
مقداری را هم به بلال و عمار دادند که از بازار لوازم خانه را خریداری کنند . یک پیراهن ، یک عدد روسری ، قطیفه سیاه خیبری یا عبای سیاه ، پردۀ نازک پشمی ، یک عدد حصیر از بافته های قریۀ هَجَر ، آسیای دستی ، یک عدد طشت مسی ، مشک برای آب آوردن ، کاسه ای سفالین ، مشکی مخصوص خنک کردن آب ، ابریقی که طرف بیرونش رنگ شده بود ، کوزۀ سفالین ، پوست گوسفند.( ۲۱)
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: در آن شب که دختر پیامبر صلی الله علیه واله به خانه من آمد ، بسترمان جز یک پوست گوسفند نبود.(۲۲)
در جای دیگر از آن حضرت نقل شده که فرمود: من با فاطمه علیها السلام در حالی ازدواج کردم که جز یک پوست گوسفندچیزی نداشتم که شب بر روی آن می خوابیدیم و روز علوفه شترمان را بر روی آن می ریختیم و خدمتگزاری در خانه نداشتیم.(۲۳)
در روایتی دیگر می فرماید: پیامبر صلی الله علیه واله به خانۀ ما آمد در حالی که ما بر روی خود قطیفه ای انداخته بودیم که اگر از طول آن را به روی خود می کشیدیم ، پهلویمان خالی می شد و اگر از عرض می انداختیم سر و پاهایمان بدون روپوش می ماند.
بعضی از اهل سنت نقل کرده اند: هنگامی که فاطمه علیها السلام به خانۀ علی علیه السلام رفت ، در خانۀ آن حضرت چیزی جز ریگ پهن شده ، کوزه سفالین ، بالش و ظرفی برای آب نیافت.( ۲۴)
بنابر نقلی دیگر دو کوزۀ کوچک ، ظرف مخصوص شیر که از چوب می تراشیدند ، سبویی سبز رنگ که روغن یا آرد در آن می ریختند ، چهار بالش یا متکا یا پشتی با رویه ای از پوست پر از گیاه خشک سبز رنگ ، از اثاثیۀ منزل بود. (۲۵)
عروسی و شرکت کنندگان
دربعضی روایات آمده است که بعد از خرید ، ۲۹ یا سی روز ، امیرالمؤمنین علیه السلام صبر کرد تا اینکه جعفر و عقیل به آن حضرت گفتند : از پیامبر صلی الله علیه واله بخواه که همسرت را به خانه بیاوری . بعضی همسران پیامبر صلی الله علیه واله گفتند:ما از پیامبر صلی الله علیه واله خواهش می کنیم که شما همسرت را بیاوری .
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:”ما انتظار داریم خود او بیاید و از ما درخواست کند“. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: عرض کردم: “حیا مانع من می شود”. پیامبر صلی الله علیه واله اجازۀ مجلس عروسی و ولیمه را فرمودند ، و به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: هر کس را دوست داری دعوت کن“. زنان به کار زنها و امیرالمؤمنین علیه السلام و عمار و بلال و چند نفر دیگر به کار مجلس مردها که در مسجد بود ، می رسیدند.
اصحاب با هدایای خود در جشن عروسی آن دو نور الهی شرکت کردند ، و از ولیمۀ عروسی که به دستور پیامبر صلی الله علیه واله فراهم آمده بود ، میل کردند. در آن مجلس ۴۰۰۰ نفر ازآن طعام خوردند و پیامبر صلی الله علیه واله غذایی برای امیرالمؤمنین و فاطمه علیهما السلام فرستاد ، در حالی که چیزی از آن غذا کم نشد و همچنان به جای ماند ، با وجود اینکه سه روز از آن تناول می کردند.
شب با مراسمی مخصوص ، حسب الامر پیامبر صلی الله علیه واله آن دو بزرگوار را به حجرۀ ام سلمه آوردند. ام سلمه می گوید: هنگامی که خورشید غروب کرد ، پیامبر صلی الله علیه واله فرمود : ” فاطمه را بیاور “. من رفتم و دست فاطمه علیها السلام را گرفته در حالی که لباسش بر زمین کشیده می شد و از خجالت و شرم عرق از چهره اش جاری بود ، آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش آوردم . هنگامی که خدمت آن حضرت رسید ، از شدت خجالت پایش لغزید . پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:” خداوند تو را از لغزشهای دنیا وآخرت نگه دارد“.
هنگامی که پیش روی آن حضرت قرار گرفت ، چادر را از صورت فاطمه علیها السلام کنار زد تا علی علیه السلام چهرۀ او را ببیند . سپس دست او را در دست علی علیه السلام قرار داد و این گونه بود که این زندگی نورانی آغاز شد.( ۲۶)
ثمرۀ ازدواج نورانی
ثمرۀ این ازدواج مبارک و نورانی و الهی پنج فرزند بود . دو امام معصوم علیهما السلام ، آقا و مولایمان حضرت مجتبی علیه السلام و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام ، دو دختر حضرت عقیله بنی هاشم زینب کبری و جناب ام کلثومعلیهما السلام ، که این فرزندان در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه واله در مدت نه سال به دنیا آمدند. آخرین فرزند ایشان حضرت محسن علیه السلام بود که بعد از شهادت پیامبر به مدت چند روز به وسیلۀ ضربه های بین در و دیوار و کتک های منافقین و ظالمین به شهادت رسید. (۲۷)
حضرت فاطمه علیها السلام نُه سال و ۷۵ روز یا ۹۵ روز در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام زندگی کرد تا آنکه بعد از شهادت حضرت محسن علیه السلام به شهادت رسید.
ازدواج آسمانی
بین ازدواج آن حضرت در آسمان و تزویج آنها در زمین چهل روز فاصله بود . در اول یا ششم ذی الحجه(۲۸ ) در حالی که طرف ایجاب عقد خداوند متعال و طرف قبول جبرئیل و خطبه خوان راحیل بود . شاهدان حاملان عرش و ۷۰ نفر از فرشتگان بودند. نثار کنندۀ نقل این عروسی رضوان خزانه دار بهشت ، و آنچه نثار شد درّ و یاقوت و مرجان ، و حجله دار این زفاف اسماءبود.(۲۹)
اقوال در روز ازدواج حضرت
اقوال در ازدواج چنین است : عقد در صفر و ازدواج در ذی الحجة(۳۰)، عقد در ماه رمضان و ازدواج در ذی الحجه(۳۱)، عقد در صفر و ازدواج در ربیع الاول ، عقد در رجب و ازدواج بعد از برگشت امیرالمؤمنین علیه السلام از بدر(۳۲)، عقد در ربیع الاول و ازدواج هم در ربیع الاول ، عقد در اول یا ششم ذی الحجه ( ۳۳) .، عقد در اول ذی الحجه و ازدواج در ششم ذی الحجه (۳۴)، یک سال بعد از هجرت عقد و یک سال بعد از آن ازدواج (۳۵)، عقد در ۲۸ صفر و چهار ماه بعد ازدواج (۳۶ )، عقد در محرم و ازدواج در ذی الحجه (۳۷)، عقد چند روز از شوال گذشته و ازدواج روز سه شنبه ششم ذی الحجه (۳۸) یا نیمه رجب.(۳۹)
۲.مرگ منصور دوانیقی
در این روز در سال ۱۵۸ هجری ، منصور دوانیقی بخیل بی رحم ، در سفر حج به هلاکت رسید و در حجون دفن شد.(۴۰) منصور در بنی عباس شباهت تامی به هشام بن عبدالملک در بنی امیه داشت ، و از او تقلید می نمود. او مردی خونریز بود ، و بر خلاف برادرش سفاح عداوت و ظلم تمام نسبت به آل ابوطالب داشت . از آن بزرگواران افراد زیادی را کشت و بزرگترین جنایت منصور به شهادت رساندن امام صادق علیه السلام بود . عبدالله محض و حسن مثلث و بسیاری از بنی الحسن را نیز او شهید کرد.
۱. تتمة المنتهی: ص ۱۳۷ . بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۹۷ .
۲.امالی طوسی : ج ۱ ص ۴۲ . بشارة المصطفی: ص ۲۶۷.
۳. امالی شیخ طوسی: ج ۱ ص ۲۹ – ۴۲ . الفردوس ابن شیرویه دیلمی : ج ۳ ص ۳۷۳ . کشف الغمة: ج ۱ ص ۴۷۲ ، به نقل از پیامبر صلی الله علیه و اله : ” لولا علی لم یکن لفاطهة کفو “. بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۴۱ . مناقب : ج ۳ ص ۱۲۹ . بشارة المصطفی صلی الله علیه واله : ص ۲۶۷ . المحتضر : ص ۱۳۳ – ۱۳۶ .
۴. مناقب ابن شهر آشوب: ج ۱ ص ۳۵۳ – ۳۶۳ . عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۱ ص ۲۲۵ . عوالم العلوم : ج ۱۱ ص– ۱۴۲ . الروض الفائق: ص ۲۵۶ . بحار الانوار: ج ۴۳ ص ۱۴۵ . ریاحین الشریعة: ج ۱ ص ۸۰ .
۵.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۲۳ .
۶. اقبال الاعمال: ص ۵۸۴ . تاریخ بغداد: ج ۵ ص ۷ .
۷. فیض العلام: ص ۱۶۱ .
۸. بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۳ .
۹. کافی: ج ۵ ص ۳۷۷ . اصابة: ج ۴ ص ۳۷۷ . وسائل الشیعة: ج ۱۵ ص ۱۰ .
۱۰.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۰۵ . کفایة الطالب: ص ۲۹۸ . تهذیب: ج ۷ ص ۳۶۴ . مسند احمد: ج ۱ ص ۸۰ . مناقب ابن مغازلی: ص ۳۵۰ . کشف الغمه : ج ۱ ص ۳۶۸ . الریاض النضرة: ج ۲ ص ۱۸۰ .
۱۱. بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۲ – ۱۱۳ .
۱۲. دلائل الامامة: ص ۱۸ . مناقب آل لبی طالب علیه السلام : ج ۳ ص ۳۹۹ . مدینة المعاجر: ج ۷ ص ۳۵۱ – ۳۵۲
۱۳. قرب الاسناد: ص ۱۷۳ . کافی : ج ۵ ص ۳۷۷ .
۱۴.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۲ – ۱۱۳ .
۱۵. طبقات ابن سعد: ج ۸ ص ۱۲ . مسند حمیدی: ج ۱ ص ۲۲ . دلائل النبوة: ج ۳ ص ۱۶۰ . سنن ابی داود: ج ۱ ص ۴۹۰ . الفقه الاکبر: ج ۳ ص ۶ .
۱۶. الثغور الباسمة: ص ۳۰ . اعلام النساء: ج ۳ ص ۱۱۹۹ .
۱۷. بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۳ .
۱۸. بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۳ .
۱۹.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۱۳.
۲۰. مدینة المعاجز: ج ۲ ص ۳۳۶
۲۱.بیت الاحزان: ص ۵۷ .
۲۲. سنن المصطفی صلی الله علیه واله : ج ۲ ص ۵۳۸ .
۲۳. صفوة الصفوة ( ابن جوزی ) : ج ۲ ص ۳ .
۲۴.فاطمة الزهراء علیها السلام بهجة قلب الوصطفی صلی الله علیه واله : ص ۶۷۴ ، از المناقب احمد بن حنبل (خطی ).
۲۵.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۹۴ .
۲۶.بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۹۶.
۲۷. دلائل الامامة طبری : ص ۴۵ – ۴۷ .
۲۸. بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۹۷ .
۲۹. بحار الانوار ج ۴۳ ص ۹۲ – ۱۱۳ – ۱۴۵ .
۳۰. الذریة الطاهره : ص ۹۳ – ۹۴ . بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۳۶ .
۳۱. کشف الغمة: ج ۱ ص ۳۶۴ . بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۳۶ . ذخائر العقبی : ص ۲۶
۳۲. کشف الغمة : ج ۱ ص ۳۶۴ . بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۱۳۶ . ذخائر العقبی : ص ۲۶
۳۳. مصباح المتهجد: ص ۴۶۵
۳۴.بحار الانوار : ج ۴۳ ص .
۳۵.کشف الغمة ک ج ۱ ص ۲۶۴ . الثغور الباسمة : ص ۲۷ .
۳۶. نظم درر السمطین : ص ۱۸۹
۳۷. الشرف المؤبد : ص ۵۵ . الانوار المحمدیة من المواهب اللدنیة : ص ۱۴۶ .
۳۸. امالی شیخ طوسی : ج ۱ ص ۴۲ . بحار الانوار : ج ۴۳ ص ۹۷ . وسائل الشیعة : ج ۱۴ ص ۱۷۸ .
۳۹. توضیح المقاصد : ص ۲۹ . مسار الشیعة : ص ۱۷ . مصباح کفعمی : ج ۲ ص ۶۰۰ . فیض العلام : ص ۱۰۶ .
۴۰.تتمة المنتهی : ص ۱۶۰ . فیض العلام : ص ۱۰۹ . مستدرک سفینة البحار : ج ۵ ص ۲۲۰ .
روز هفتم ماه ذی الحجه
۱.شهادت امام باقر علیه السلام
در چنین روزی مصادف با دوشنبه ، در سال ۱۱۴ هجری امام باقر علیه السلام توسط هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شد.(۱) در شب شهادت به امام صادق علیه السلام فرمودند: ” من امشب جهان را بدرود خواهم گفت . هم اکنون پدرم علی بن الحسین را دیدم که شربتی گوارا نزد من آورد و نوشیدم و مرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت داد”. در روایت دیگری فرمودند: ” ای فرزند گرامی ، مگر نشنیدی که حضرت علی بن الحسین از پس دیوار مرا ندا کرد:” ای محمد بیا ، زود باش که ما انتظار تو را می کشیم“.
آن حضرت چندین روز و به قولی سه روز در حالت درد از اثر سم به سر می بردند تا به شهادت رسیدند ، فردای آن روز بدن مطهر و پاک آن دریای بیکران دانش خدایی را در خاک بقیع کنار مزار امام مجتبی و امام سجاد علیهما السلام به خاک سپردند. (۲).
آن حضرت هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود . حضرت صادق علیه السلام فرمودند: پدرم فرمود: ” ای جعفر ، از مال من مقداری وقف کن برای ندبه کنندگان که ده سال در منی در موسم حج بر من گریه کنند ، و مراسم ماتم را تجدید نمایند“.( ۳)
آقا و مولایمان حضرت باقر علیه السلام در کربلا شرف حضور داشت . شب یازدهم ، بازار کوفه ، کنار سرهای مطهر ، اسارت شام و مجلس یزید را دیده است و هر زمان که متذکر شهادت حسین بن علی علیه السلام و اسارت عمه هایش می شد ، اشک از چشم مبارکش مانند درّ جاری می گشت .
۲.بردن امام کاظم علیه السلام به زندان بصره
در این روز امام کاظم علیه السلام را درحالی که در غل و زنجیر بسته بودند ، به بصره بردند و مدت یکسال نزد عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور محبوس کردند و سپس حضرت را به بغداد بردند.(۴)
عیسی آن حضرت را در یکی از حجرات خانۀ خود که نزدیک به دیوانخانه بود محبوس کرد و مشغول فرح و سرور گردید. از یکی از کاتبان او که نصرانی بود نقل شده که می گفت: “این عبد صالح و بندۀ شایستۀ خدا – یعنی موسی بن جعفر – در ایامی که در این خانه محبوس بود چیزهایی از لهو و لعب شنید که گمان ندارم هرگز بر خاطر شریف آن حضرت خطور کرده باشد “.
آقا ومولایمان حضرت کاظم علیه السلام مدت یک سال در بصره محبوس بودند ، و بعد از یکسال آن حضرت را به بغداد بردند و نزد فضل بن ربیع حبس کردند.
۱. توضیح المقاصد : ص ۲۹ . فیض العلام : ص ۱۱۰ .
۲. کافی : ج ۲ ص ۴۹۵ . بصائر الدرجات : ص ۱۴۱ . فیض العلام : ص ۱۱۰ . انوار البهیة : ص ۶۹
۳.کافی : ج ۲ ص ۴۹۵ . بصائر الدرجات : ص ۱۴۱ . فیض العلام : ص ۱۱۰ . انوار البهیة : ص ۶۹ .
۴. فیض العلام : ص ۱۱۱ .
روز هشتم ماه ذی الحجه
۱.توطئه ترور امام حسین علیه السلام
در این روز در سال ۶۰ هجری به دستور یزید لعین سی نفر از شیاطین بنی امیه از شام برای دستگیری و یا کشتن امام حسین علیه السلام به بهانۀ حج وارد مکه شدند.(۱)
۲.دعوت عمومی حضرت مسلم علیه السلام در کوفه
در این روز در سال ۶۰ هجری روز سه شنبه حضرت مسلم علیه السلام دعوت خود را برای امام حسین علیه السلام در کوفه آشکار کرد و از طرفی کوفیان نفاق خود را نمودار کردند. (۲)
۳.حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به عراق
در این روز در سال ۶۰ هجری امام حسین علیه السلام از مکه متوجه عراق شدند ، و این قول مشهور بین محدثین و ارباب مقاتل است.(۳)بنابر قولی آن حضرت در نهم از مکه به طرف عراق حرکت فرمودند (۴)
۱.قلائد النحور: ج ذی الحجة ، ص ۳۷۵ . فیض العلام : ص ۱۱۳ .
- ۹۲/۰۷/۱۴